دختر و پسر خوشگل من

تکه کلام الی

امروز ۱۹ اپریل ۲۰۱۷، ۳۰ فروزدین ۱۳۹۶ هست . الیسا دخترم این روزا چهارسال و نیمه هستی. تکه کلام بامزه ای داری، خسته که میشی ،میگی : " l am tired whole my life " از خنده روده بر میشیم من و بابایی. برات هفته پیش دوچرخه خریدیم یه دوچرخه پینک با عکسای شامپکین ، توی والمارت که بودیم همه دوچرخه ها رو یه دور سوار شدی خیلی خوب میروندی دختر زبرو زرنگم . بعدشم اخر سر یه دوچرخه صورتی بقول خودت پینک رو انتخاب کردی.با یه کلاه صورتی . روز بعدش نرفتی مدرسه و با هم رفتیم بیرون که تو دوچرخه سواری کنی بعد از دوچرخه‌سواری ات ، من و تو و رایان رفتیم رستوران چینی .  این روزا دیگه کاملا شکلها و رنگها رو میشناسی در صدد ام حروف الفبا و اعداد و ...
30 فروردين 1396

دندون دراوردن و غلت زدن رایان

چهار ماه و دو هفته هستی رایانم. دو تا دندون در آوردی دو تا دندون جلویی از لثه پایین. همراه با دندونایی که در آوردی چند روز بعدش داری میچرخی روی شکمت . یه مدت که روی شکمت میمونی غر غرت شروع میشه نفسم . البته الان که اینا رو مینویسم یه سه هفته ای میشه که روی شکم میمونی حالا این روزا تحملت زیاد شده میچرخی و عقب عقب میری بجای اینکه جلو بری .....راستی تازگی ها به بغل میخوابی مثل آدم بزرگا .....خیلی خنده دار میشی وقتی به بغل میخوابی جوجو . هنوزم خنده رویی ، هر کی رو میبینی که باهات حرف میزنه و سر تکون میده میخندی . خیلی بامزه ایییییییی جیگرم یه دنیا دوستت دارم .  ...
30 فروردين 1396

ماجرای اسکول باس

الیسا از روز سه شنبه ۱۱ اکتبر ۲۰۱۶  هر روز میره جی کی ، مدرسه Doncrest میره و معلمش Mrs sanluise and Mr flaider هست بماند که روز اول که بردیمش بزاریم مدرسه بغل بابایی بود و هنوز چهار سالش نبود بعد از اینکه گذاشتیم اش خواستیم بیایم حسابی گریه کرد و خواست که با ما بیاد بابایی زودتر اومد بیرون و مامانی شما رو با گریه گذاشت و اومد خونه . مامانی ناراحت شد و چشمهای بابا پر از اشک شده بود اون روز رفتیم با بابایی سنتر پ ینت و مامان خرید کرد  اون اوایل  یعنی تا ۲ ونیم ماه بعد از به دنیا اومدن رایانی  ، بابا خونه بود و الیسا رو صبحها ساعت ۸ و ۱۶ دقیقه میبرد که سوار اسکول باس کنه و بعداز ظهرها ساعت ۳و ۹۲۶ دقیقه میرفت میگرفتش از ا...
4 اسفند 1395

ماجرای شیر دادن من

بازم مثل زمان الیسا موقع شیر دادن نوک سینه ام درد میکنه دکتر هم رفتم چاره ای براش پیدا نشد یه مدت دامپریدون خوردم از ۲ تا در روز تا ۹ تا در روز ، شیرم خوب شد ولی رایانی اسهال شده بود بعد از هر شیر دادن پو میکرد ، یه روز از سر کنجکاوی راجع به عوارض دامپریدون سرچ کردم فهمیدم از عوارض اش علاوه بر بلاک قلبی ، افزایش حرکات روده ومعده هست همون جا شستم خبر دار شد دلیل اینهمه بیرون روی شما میتونه همین قرصه باشه لذا سریع قطع اش کردم شما هم بهتر شدی الان روزی یکبار در روز پو میکنی . ولی دیگه اونقدر شیرم کم شد که دیگه این روزا اصلا قطع شد الان یک هفته مونده به چهارماهگی ات دیگه شیر سینه ام خشک شده فقط فورمولا میخوری . خیلی این در و اون در زدم ولی نش...
4 اسفند 1395

تلاش برای غلت روی شکم

امروز ۱۷ فوریه ۲۰۱۷، مصادف با ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۵. رایان عزیزم شما الان سه ماه و بیست و یک روزه هستی . تقریبا دو هفته است که داری تلاش میکنی روی شکم بر گردی.  سرت و گردنت رو به سمت راست بر میگردونی ولی هنوز نمیتونی شکم و پاهاتو برگردونی لذا به صورتت فشار میاد و گریه میکنی . داشتم وبلاگ الیسا رو میخوندم دیدم الیسا در چهار ماهگی و ۷ روز گی به کمک من برای اولین بار برگشت روی شکم . حالا ببینم شما کی میتونی کامل رو شکمت برگردی جوجو . دوستتون دارم جوجه های من رایان و الیسا  ...
30 بهمن 1395

جوانه اولین دندون رایان

امروز جمعه ۱۷ فوریه ، ۲۰۱۷ مصادف با ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ ، رایان عزیزم سه ماهه و بیست و یک  روزه هستی . چند روز پیش  یعنی وقتی سه ماه و هفده روزه بودی دنبال دلیل دونه های قرمز روی صورتت بودم و اینکه چرا خوب شیر نمیخوری و اب دهنت هم میره ، دهنت رو باز کردم که چک کنم نکنه افت زده باشه یهو دیدم روی لثه ات یه نقطه سفیده ! سریع رفتم دستم رو شستم و اومدم انگشتم رو کشیدم روی لثه ات .... دیدم ااره.... داری دندون در میاری ! تازه دو تا دندون نیش هات هم برآمده شده . خیلی هول برم داشت ... بهر حال مبارکه . خواهری وقتی هشت ماه و بیست و پنج روزه بود دندون در اورد ولی شما داری پنج ماه و هشت روز زودتر از ابجی الی دندون در میاری . انگاری همه کارات زود زو...
30 بهمن 1395

اولین پست ام بعد از تولد رایان

امروز ۳۱ ژانویه ۲۰۱۷ مصادف با ۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۵:  سه ماه و سه روز از تولد پسرم رایان میگذره . پسرم رایان در ساعت ۸:۴۰ صبح یک روز بارانی پنجشنبه ۲۷ اکتبر ۲۰۱۶ مصادف با ۶ ابانماه ۱۳۹۵ در بیمارستان جنرال هاسپیتال نورث یورک با وزن ۳:۷۶۰ و قد ۵۳ و دور سر ۳۷ متولد شد .  الانم روی کاناپه کنار من خوابیده دستش رو میک میزنه . ...
12 بهمن 1395

کارای این روزای الیسا

28 هفته باردار هستم  امروز 27 مردادماه 95 است این دفعه میخوام راجع به الی و کاراش بنویسم این روزا خیلی خیلی بامزه شده همش حرفای قلمبه و سلمبه میزنه مثلا دیروز صبح میگه "مامان منو تنها نذار" یا بعضی موقعها که هوس آدامس میکنه میگه مامان آمداس داری یا دیشب من گفتم ببخشید من پامو دراز کردم الیسا هم پاشو دراز میکنه و به آناش میگه آنا بیا زنین بشین و پاتو دراز کن نیگا نیگا همینه .... من نمیدونم همینه آخر حرفات یعنی چه اونوقت !!!!!!!!! بعضی موقع ها که با مامانی کار داره میگه مامان بیا کارت دارم  کارت رو با یه لهجه ای میگی باحاله .  شعر چند تایی بلدی اکثرا انگلیسی یه . ولی شعر فارسی هم بلدی تاب تاب عباسی  خدا منو ...
27 مرداد 1395

خرید لباس

شنبه 16 مردادماه در 27 هفتگی با بابایی رفتیم بهار و کلی لباس خوشگل برای پسر نازنینم گرفتم البته پتو دور پیچ , کلاه حموم , ست های(زیرپوش حلقه ای, بلوز استین کوتاه و بلوز استین بلند زیر دکمه دار و شلوار و کلاه )  0 و 3-1 دو دست و 6-3 یک دست رو از بهار خریدیم که کلی گرون شد لذا تصمیم گرفتیم برای بقیه خریدامون بریم جمهوری و بقیه ست ها  , یه دست 6-3 , دو دست 9-6 و یه دست 12-9 به اضافه ساک نوزاد , سرویس لحاف و تشک , زیرانداز مخمل و دستمال خشک کن رو از  جمهوری خریدیم . در مجموع خریدمون زیاد شد البته مبلغی هم همینطور ,نزدیک 1 میلیون و 100 شد.  قراره بقیه وسایل بهداشتی و کریر و صندلی ماشین و کالسکه رو از تورنتو بگیریم . خلاصه کلی...
18 مرداد 1395

27 هفته

ا مروز شنبه 16 مردادماه است اغاز 27 هفتگی , این روزا بیش از پیش احساست میکنم . خیلی  تکون میخوری , امروز با بابایی داریم میریم برات لباس بخریم . دوستت دارم پسرم و بهت فکر میکنم  .  ...
16 مرداد 1395